سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام جعفر صادق علیه السلام

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : قصیده

ای صداقت سجده آورده به خاک پای تو           صدق در گفتار و در کردار و در سیمای تو

فضل و دانش ذره‌ای در پیش خورشید کمال           عقل و ایمان سایه‌ای از قامت رعنای تو


هرچه گیرد اوج فضل و دانش و علم و کمال           کرسی تـدریس باشد تا قـیـامت جای تو

کوه طاعت بی ولایت کمتر است از پّرِ کاه           نامۀ اعمال مردود است، بی امضای تو

فضل و توحید و کمال و منطق و علم و اصول           زنده‌تر هر روز از گفتار روح‌افـزای تو

هست چون ذات خـداوند تعـالی بی‌مثـل           در کـمـال بـنـدگـی شخـصیت والای تو

کعبۀ جان هستی و پیـراهن انـوار حـق           چون لباس کعبه زیبد بر قـد و بالای تو

بو بصیر و جابر و حمران و هارون و هشام           قطره‌های کوچکی هستند در دریـای تو

با وجود آن که چون خورشید می‌تابی به دل           همچنان مجـهـول مانده قـدر نـاپیدای تو

آید از هـارون مکّیِ تو اعـجـاز خـلـیـل           ای خـلـیـل الله از آغـاز، رهـپـیـمـای تو

تا قیامت هر چه گل می‌روید از بستان وحی           بر روی هر برگ آن نقشی است از سیمای تو

چشمۀ عرفان تویی، عرفان ز فیضت چشمه‌ای           معنی ایمان تویی، ایـمان بوَد معـنای تو

مهر هر پروندۀ طاعت همان مُهر شماست           حق‌پرستی بت‌پرستی می‌شود منهای تو

آفرینش تشنۀ عـلم است و می‌بـینم مـدام           کوثر دانش سرازیر است از صهبای تو

نخل سبز نهضت سرخ حسینی میوه داد           از زلال دانـش و از منـطـق گـویـای تو

در عبادت، در تضرع، در مناجات و دعا           لحظه‌ها بودند هر شب لیـلة الاحـیای تو

با چه جرأت دوزخی‌ها در سرایت ریختند           ای دل اهــل تــولا جـنـة الــمــاوای تـو

دست بسته، سر برهنه، جسم خسته، لب خموش           ریخت بین ره عرق از طلعت زیبای تو

با وجود آنکه عـمری سوختی و ساختی           آب شد از آتـش زهـر ستـم اعـضای تو

مرغ شب می‌نالد و می‌گوید از سوز جگر:           حیف مولا عاقـبت خـاموش شد آوای تو

کاش یک شب در دل تاریک شب‌های بقیع           می‌نهـادم رو به روی تـربت تـنهـای تو

مـاه شـوال الـمـکـرم را محـرم کـرده‌ای           ای مدینه کـربـلا در ماتم عـظـمـای تو!

آسمان هنگام دفن پیکرت با گریه گـفت           ای چراغ عرشیان در خاک نَبوَد جای تو

سوز تو از نظم میثم سر کشد بر آسمان           قـبر تـو یـادآور غم‌های جانـفـرسای تـو

نقد و بررسی